سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دریچه


باز باران بی ترانه
با تمام بی کسی های شبانه
می خورد بر مرد تنها
می چکد بر فرش خانه
باز می آید صدای چک چک غم
باز ماتم
 

من به پشت شیشه تنهایی افتاده
نمی دانم ، نمی فهمم
کجای قطره های بی کسی زیباست

 

نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند
که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد
کجای ذلتش زیباست
نمی فهمم

 

کجای اشک یک بابا
که سقفی از گِل و آهن به زور چکمه باران
به روی همسر و پروانه های مرده اش آرام باریده
کجایش بوی عشق و عاشقی دارد
نمی دانم

 

نمی دانم چرا مردم نمی دانند
که باران عشق تنها نیست
صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست
کجای مرگ ما زیباست
نمی فهمم

 


یاد آرم روز باران را
یاد آرم مادرم در کنج باران مرد
کودکی ده ساله بودم
می دویدم زیر باران ، از برای نان

 

مادرم افتاد
مادرم در کوچه های پست شهر آرام جان می داد
فقط من بودم و باران و گِل های خیابان بود
نمی دانم
کجــــای این لجـــــن زیباست

 


بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
که باران هست زیبا از برای مردم زیبای بالا دست
و آن باران که عشق دارد فقط جاریست برای عاشقان مست

 

 

و باران من و تو درد و غم دارد
خدا هم خوب می داند
که این عدل زمینی ، عدل کم دارد


***بر گرفته از مجله اجتماعی فصل نو***


نوشته شده در چهارشنبه 88/10/30ساعت 12:17 عصر توسط دانیال نظرات ( ) |

پرنده خیالم قصد پروازهای برون مرزی دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هنوز حقوق بشر پرداخت نشده ، تورم چند برابر شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنبه روی جلد هفته است ، پنجشنبه پشت جلد و جمعه ضمیمه ی مزخرف آن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امید، درمانی است که شفا نمی دهد، ولی کمک می کند تا درد را تحمل کنیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بجای آنکه به تاریکی لعنت فرستید، یک شمع روشن کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنچه شما درباره خود فکرمی کنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است که دیگران درباره شما دارند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرکس، آنچه را که دلش خواست بگوید، آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یک مرتبه نیست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 وقتی شخصی گمان کرد که دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده کند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 کسانی که در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 بهتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی

نوشته شده در چهارشنبه 88/10/30ساعت 12:49 صبح توسط امیر حسین نظرات ( ) |

در جزیره ای زیبا تمام حواس آدمیان، زندگی می کردند: ثروت، شادی، غم، غرور، عشق و ...

روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایق هایشان

را آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق

جزیره بود.وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که با قایقی با شکوه جزیره را

ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:" آیا می توانم با تو همسفر شوم؟"

ثروت گفت: "نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود

ندارد."پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست.

غرور گفت: "نه، نمی توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای

مرا کثیف خواهی کرد."

غم در نزدیکی عشق بود. پس عشق به او گفت: " اجازه بده تا من با تو بیایم."

غم با صدای حزن آلود گفت: " آه، عشق، من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم."

عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادی و هیجان بود که

حتی صدای عشق را هم نشنید. آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده

بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت: "بیا عشق، من تو را خواهم برد."

عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را

داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند، پیرمرد به راه خود رفت و

عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.

عشق نزد "علم" که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود، رفت و از او پرسید:

" آن پیرمرد که بود؟"علم پاسخ داد: "زمان"

عشق با تعجب گفت: "زمان؟! اما او چرا به من کمک کرد؟"

علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: "زیرا تنها زمان است که قادر به درک عظمت عشق است."


نوشته شده در دوشنبه 88/10/28ساعت 2:8 عصر توسط شیوانا نظرات ( ) |

 

چرا میگن طرف مثل بچه خوابش برده در حالیکه بچه ها هر دو ساعت یک بار از خواب بیدار می شن و گریه می کنن؟

چرا وقتی  باطری کنترل تلویزیون تموم می شه دکمه های اونو محکمتر فشار میدیم؟

چرا برای انجام مجازات اعدام با تزریق آمپول سمی، از سرنگ استریل استفاده می کنن؟

چرا تارزان ریش و سیبیل نداره؟

آیا میشه زیر آب گریه کرد؟

چطور ممکنه که انسان اول به فضا سفر کرد و بعدا به فکرش رسید که زیر چمدون چرخ بذاره؟

چرا گوفی روی دو پا راه میره ولی پلوتو روی چهار دست و پا، مگه هردوشون سگ نیستن؟

تا حالا توجه کردید که اگر در صورت سگ ها فوت کنید دیوونه می شن ولی اگر با ماشین بیرون برن دوست دارن سرشونو از پنجره بیارن بیرون؟


نوشته شده در یکشنبه 88/10/27ساعت 7:23 عصر توسط هاله نظرات ( ) |


چند پیشنهاد جهت ارتباط موثر و محبوبیت در بین دیگران:

1. یک پیشنهاد تکراری!! شنونده خوبی باشید. شاید بگویید گوش کردن که کاری ندارد, بله گوش کردن ساده است اما اگر شنونده فن گوش کردن را نتواند به درستی به کار ببندد, رابطه سالم و موثری پدید نمی آید. برای آنکه محبوب دیگران شوید باید حس گوش کردن را یاد بگیرید, تمرین کنید و بسیار به کار ببندید.
هماهنگی لازم بین اینکه شما ژست بگیرید, توی چشم طرف مقابلتان زل بزنید و مرتبا سرتان را تکان بدهید اما حواستان پیش معامله خانه تان یا هر چیز دیگری باشد, هر کسی را متوجه این موضوع که شما فن گوش کردن را بلد نیستید می کند فن گوش کردن مغایر با خمیازه کشیدن, به ساعت نگاه کردن وتند تند آدامس جویدن است.

2. صادق باشید, بدون ابهام و با صراحت و صداقت صحبت کنید. روابطی که این اصل راندارند بی شک قطع خواهند شد.

3. همدلی کنید نه همدردی! هیچ کس درد هیچ کسی را به طور واقعی نمی فهمد, پس ما همدردی نمی توانیم کنیم اما همدلی فرایندی است که در طی ان خودمان را جای طرف مقابل می گذاریم و دنیا را از دریچه چشم او می نگریم.
در همدلی قضاوت ممنوع است و ما حق نداریم درباره دیگران قضاوت کنیم مگر اینکه قاضی یا حقوقدان باشیم؟!

4. حرف خود را مزه مزه کنید خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و اگر گفته هایتان تلخ نبود به زبان بیاورید.

5. نصیحت نکنید هیچ یک از ما از نصیحت خوشمان نمی اید بیهوده خود را خسته نکنید و به جای نصیحت پیشنهاد بدهید.

6. سرزنش نکنید هیچ کس بی عیب نیست و هیچ گلی بی خار نمی باشد. پس دیگر جایی برای سرزنش باقی نمی ماند. سرزنش کردن بهداشت روانی دیگران را به خطر می اندازد.

7. افراد را همان گونه که هستند بپذیرید، اگر قصد محبوبیت دارید بهتر است افراد را با تمام بدی ها و خوبی هایشان بپذیرید. پذیرش بی قید و شرط را فراموش نکنید.

8. احترام دیگران را نگه دارید تا وقتی به دیگران احترام نگذارید به شما احترام نمی گذارند و اصولا مردم جواب هدیه را با هدیه میدهند و جواب کتک را با لگد!!!

9. به شیوه مناسب مخالفت کنید به جای بلند کردن صدا, بحث و جدل مخرب و ... از روش خلع سلاح استفاده کنید. در این روش سعی می کنیم در حرفهای طرف مقابل حقیقتی را بیابیم.
حتی اگر با کل سخن مخالف هستیم. این روش تسکین دهنده و آرام بخش اعصاب است.


نوشته شده در یکشنبه 88/10/27ساعت 6:53 عصر توسط هاله نظرات ( ) |

در هستی رازهای بسیاری نهفته است و یکی از این رازهای بسیار عظیم و در رابطه با زندگی انسانهای زمینی ، همین مورد است که راز اعداد و یا حروف نامیده میشود .

اعداد نقش بسیار مهمی در گردش و حتی حرکتهای طبیعت و هستی دارند و می توانند سرنوشت هر فردی را بنا بر عدد مربوطه تغییر داده و حتی تباه و یا موافق سازند . بنابراین انسانها باید از راز اعداد هستی آگاه گردند و بتوانند در جهت بهبودی از آنها استفاده نمایند .

همان گونه که می دانید ، صوت نیز بسیار مهم بوده و اعداد و صوت نیز رابطه ی بسیار مطلوبی را با هم دارند ، بنابراین هنگامی که عددی همچون عدد  7 ( هفت ) دارای صوتی می گردد که در فضا پخش می شود ، این عدد دارای ارتعاشاتی بسیار بالا می گردد .  همچنین ، این عدد با حرکتهای هستی همگام شده و آن فرد مورد استفاده ی آن را ، موفق خواهد ساخت .

اکنون بهتر است به گونه ای دیگر اعداد را مورد بررسی قرار دهیم .

اعدادی که دارای صوتهای بسیار سنگین و ارتعاشات بالا و هماهنگ و همچنین انرژیهای بی کران می باشند . عبارتند از اعداد 3 ، 7 ، 9  و 40 که هر یک از این اعداد به نوبه خود با زندگی بشر وانسانهای زمینی وابسته گشته و آمیخته شده است .

بنابراین ، هنگامی که گفته میشود روز سوم فوت یک فرد ، به این علت است که فردی که از جسم خویش خارج گردیده است ، ارتعاشات او تا روز سوم پس از مرگ ،هنوز ارتعاشات زمینی است و در اطراف ارتعاشات بدن وی می باشد.

وضعیت ارتعاشات بدن فرد فوت شده در روز هفتم مرگ وی به این صورت است که در این روز ، ارتعاشات اطراف هاله ی جسد خارج گردیده جدا می گردد و دیگر هیچ گونه وابستگی ارتعاشی به بدن و جسد خویش ، نخواهد یافت .

بنابراین ، اعداد 3 و 7 در زندگی و همچنین پس از مرگ نیز نقش خویش را بازی میکند . همچنین ،هنگامی که 40 روز از فوت یک فرد می گذرد ، زمانی است که فرد از چهل حلقه ی جهان اول ارتعاش گذشته و وارد تونل می گردد که آن جهان ، همان جهان اثیری است که باعث می گردد افراد هنوز به زندگی مادی خویش وابسته باشند . در طی این 40 روز ، ارتعاشات فرد فوت شده به طور کامل از زمین و یا کره ی مربوط ساقط گشته و تا هنگامی که به راهنمایی دیگران  منصوب نگردد ، نمی تواند بر روی کره ی مربوطه آمده و یا ارتباط بگیرد .

راز این اعداد در خلقت و گردش کره ی زمین ، به گونه ای است که باعث به وجود آمدن سال ، ماه ، روز ، ساعت و ... می گردد . تمامی این زمانها ، به علت به وجود آمدن حرکتهای کیهانی و جهانی است .

به طور کلی ، در این جهان مادی که بی نهایت دارای کهکشان و کرات و سیارات می باشد ، هر یک دارای حرکتهایی است که انرژیهای آن حرکتها و ارتعاشات آنها ، بر روی کرات و کهکشانهای دیگر اثر گذار می باشد.

کره ی زمین نیز ، به علت حرکتهایی که دارد ، بر روی کره ای لایه لایه در کهکشان اگزول اثر می گذارد . حال این که حرکتهای کره ی زمین نیز ، بر اثر حرکتهایی است که خارج از آن به وجود آمده است .

بنابراین ، چنانچه حرکتها و انرژیهای آن کرات و کهکشانهای حرکت دهنده ی زمین باز ایستد ، زمین نیز دچار اشکال گشته و از حرکت باز می ایستد . همچنین این سکون باعث از بین رفتن نیروی کششی زمین شده و به نابودی آن منجر خواهد گشت .

اکنون باید بدانید که این نوع حرکتها چه بوده و از طریق کدام کهکشانها ، ارتعاشات و امواج آنها ساطع میگردند !

هنگامی که کره ی زمین هستی گرفت و به وجود آمد ، به علت آن که حرکت نداشت و چنانچه در هستی هر چیزی که دارای حرکت نباشد خیلی زود نابود خواهد شد ، بنابراین ، این حرکتها که از دو کهکشان ساطع می شدند ، شکل گرفتند . انرژیهای این دو کهکشان سبب حرکت و هستی دادن به کره ی زمین بوده و این یکی از رازهای خلقت است

انرژیهایی که به کره ی زمین برخورد می کند ، هر یک دارای حالتی خاص هستند که در ذیل گفته می شود . حرکتها و انرژیهای این دو کهکشان و ارتعاشات وانرژی های کره ی زمین اثر کرده و سرنوشت آن را رقم می زنند .

از کهکشان اول ، 100 ( صد ) نوع ارتعاش بر روی کره ی زمین برخورد می کند و تاثیرات آنها ، حرکتهایی را براین کره تحمیل کرده و سبب ایجاد شب و روز می گردد . نوع حرکت توسط صد ستاره و سیاره به وجود می آید که تمامی این ارتعاشات در کنار یکدیگر قرار گرفته و به سوی کره ی زمین حرکت کرده و باعث به وجود آمدن صد روز و یا صد حرکت روز و شب در زمین می گردد .

از طریق کهکشان دوم ف 265 نوع حرکت و انرژیها و ارتعاشات گوناگون به وجود می آید که بقیه ی روزهای زمین را تامین می کند .

بنابراین ، صد روز اول سال ، از بهار مریوط به کهکشان صد حرکتی است و بقیه روزها مربوط به حرکت و ارتعاشات کهکشان دیگری است که در هر چهار سال یک بار ، یک روز به این حرکتها اضافه می گردد . یعنی 366 روز می شود .

نکته ای که باید به آن اشاره کنیم ، این است که چنانچه اختلالی در هر یک از فصول و یا روزها باشد ، به علت وجود اختلال در حرکت زمین است برای مثال ، اگر در بخشی از کره ی زمین ، در فصل تابستان برف سنگینی ببارد ، به علت حرکت نامتعادل زمین در آن قسمت می باشد .

اکنون می پردازیم به علت وجود عدد 7 و نقش آن در روزهای هفته که بسیار مهم می باشد . این عدد ، در روزهای هفته که هر یک دارای یک کُد عددی و ارتعاش بوده دارای نقش بسیار مهمی است .

چنانچه دقت نمایید ، روز جمعه که هفتمین روز هفته می باشد در تمامی نقاط کره ی زمین ، روزی است که اغلب انسانها احساس دلتنگی و افسردگی ، بخصوص در هنگام عصر و غروب دارند . این حالت ، به خاطر این است که ارتعاشات سطحی زمین و کره ی ماه با یکدیگر برخورد نموده و طی آن عدد 7 به وجود می آید و بر روی اعصاب و افکار انسانهای زمینی اثر نامطلوب می گذارد.

بنابراین ، توصیه می گردد که روزهای جمعه را در طبیعت و در کنار رود ، درختان ، دریا و کوهها بگذرانید . روزهای جمعه برای افرادی که به بیماریهای قلبی ، کلیوی ، ریوی و یا سرطان مبتلا هستند . مضر است و این افراد حتما در این روز به مکانهای سرسبز و یا کنار رودها و یا دریا بروند .

البته روزهای یکشنبه مصر نبوده و حتی روز شادی بخش و دارای ارتعاشات هماهنگ برای انسانها می باشد . همچنین این موضوع با مسئله ی این مبحث امواج و ارتعاشات خاص روز جمعه که هفتمین روز هفته است ، مطرح می باشد .

 


نوشته شده در شنبه 88/10/19ساعت 10:51 صبح توسط نظرات ( ) |

این جهان چیست ؟

این جهان صنم خانه پندار من است

جلوه ی این جهان در گرو دیده ی بیدار من است

هستی و نیستی، بر دیدن و ندیدن من متکی‌اند.

زمان و مکان نیز شوخی بامزه‌ی فکر من است

تقدیر من، به دست خود من است

ساز تقدیرم و صد نغمه‌ی پنهان دارم

هر کجا زخمه اندیشه رسد، تار من است...


نوشته شده در جمعه 88/10/18ساعت 12:49 عصر توسط شیوانا نظرات ( ) |

   1   2   3      >

Design By : Pars Skin





کد ماوس